چهارشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۹

ايدز در ميمون


(Simian immunodeficiency viruses (SIV

SIV كه از خانواده رترو ويريده و جنس (Lentivirus)تا كنون از بيش از 40 گونه پريمات هاي آفريقا يافت شده است.SIV داراي دو تيپ ميباشد (SIVcpz) از شامپانزه جدا شده و (SIVsmm) كه از ميمون sooty mangabiys كه در جنگلهاي سنگال و شرق غنا يافت ميشود جدا گرديده.و عقيده بر اين است كه HIV-1 و HIV-2 را به ترتيب به وجود آورده اند.
به احتمال زياد ريشه انتقال HIV-1 از شامپانزه به انسان از طريق تماس با خون حيوان به هنگام شكار رخ داده است.
بر خلاف HIV-1 وHIV-2 در انسان , SIV در ميزبان هاي طبيعي غير بيماري زا ميباشد.مطالعات گسترده در ميمون sooty mangabeys كه تا كنون منتشر شده است با وجود انتشار زياد ويروس هيچ بيماري را ناشي از SIVsmm را گزارش نكرده اند.در صورتي كه اگر ميمون رزوس ماكاكا آسيايي (Asian rhesus Macaque) با اين ويروس آلوده شود مبتلا به بيماري شبيه به ايدز ميگردد. يك مطالعه جديد روي شامپانزه هاي حيات وحش كه به صورت تجربي توسط SIVcpz آلوده شدند بيماري شبيه به ايدز( HIV_1) نشان داد. مرحله آخر SIV را SAIDS (ايدز ميموني simian AIDS) مينامند كه بسيار شبيه به AIDS است.
نقص ايمني شبيه AIDS انساني براي اولين بار در سال 1983 در ايالات متحده از ميمون هاي اسير گزارش شده است.در سال 1985 از برخي از اين حيوانات(Rhesus Macaque) SIV جدا گرديد .
كشفSIV مدت كوتاهي بعد از HIV-1 قبل از جدا سازي HIV-2 در غرب آفريقا رخ داد. HIV-2 بسيار شبيه SIVsmm ميباشد. در حقيقت HIV-1 بيشترين تيپ يافته شده در انسان است كه ناشي از شامپانزه است.
تفاوت بين گونه هاي معين SIV و ديگر رترو ويروس ها شايدتا حدي مربوط شود به بيان متفاوت پروتئين TRIM5α در انسان ها و پريمات هاي غير انساني . نقش اين پروتئين بين سلولي در شناسايي كپسيد رتروويروس ها و جلو گيري از تكثير آنهاست. ديگر پروتئين ها مانند APOBEC3G/3F ميتوانند نقش مهمي در محدود كردن سرايت بين گونه اي داشته باشند.

آشنايی با حيوانات آزمايشگاهی ( موش سوري)


موش سورِی

بدون شك موش در بسياري از موارد بيشترين كار برد را داردو بهترين حيوان در دسترس براي دانشمندان biomedical براي اهداف آزمايشي و آموزشي مي باشد . به علت داشتن جثه كوچك كار كردن باموش آسان بوده و هزينه كمتري جهت نگهداري در مقايسه با حيوانات آزمايشگاهي بزرگتر دارد و اين دلايل باعث مي شود كه يك حيوان آزمايشگاهي مورد پسند باشد.
موش در قرنهاي 18و19 گهگاه براي تحقيقات اوليه استفاده مي شد ولي در آن زمان بيشترين مورد مصرف موش جهت حيوان خانگي بود.بيشترين تلاش دانشمندان ژنتيك در اوايل دهه 1900 منجر به تشكيل چهار چوب موشهاي Inbred , Out bred گرديد كه اجداد موشهاي آزمايشگاهيي ميباشند كه امروزه در دسترس اند.
در اوايل قرن بيستم موش به عنوان يك حيوان آزمايشگاهي جامع مورد استفاده نبود بلكه در قسمتهاي ژنتيك و جنين شناسي و تغذيه به عنوان حيوان آزمايشگاهي مورد استفاده بود امروزه استفاده از موش در تمام زمينه هاي بيو مديكال آموزش وبيماريهاي عفوني و تست هاي سم شناسي و همچنين تحقيق و توسعه واكسن مورد مصرف است .
با توجه به طول عمر نسبتاً كوتاه موش در مقايسه با خرگوش سگ و ميمون نه تنها در مسائل مربوط به واكسن بلكه در مطالعات مربوط به طول عمر و مطالعات سم شناسي يك حيوان مدل مناسب مي باشد.
موش معمول ترين حيوان آزمايشگاهي است كه به راسته جوندگانRodentia و خانواده موشها Muridae و جنس موش Mus تعلق دارد.نام علمي موش معمول آزمايشگاهي Mus domesticus domesticus مي باشد كه در گذشته به نام Mus musculus شناخته مي شد.
گونه موش تنوع ژنتيكي فراواني دارد و اين ويژگي باعث شده تا نزاد هاي متنوعي از موش مورد استفاده قرار گيرد نژاد هاي Inbred وOut bred كه مجموعه خوبي ازهر دو را فراهم مي كند در حقيقت بيشترين شناخت در مورد ژنوم موش نسبت به تمام مهره داران غير از انسان در دسترس مي باشد.كه اين هم ديگر علت استفاده زياد از موش در تحقيقات مي باشد.در سال هاي اخير رشد موشهاي ترنس ژنيك مشاهده مي شود كه پايه تغيرات مي باشد موش آزمايشگاهي براي اين انتخاب مي شود كه رام است و هراسي از انسان ندارد بسياري از سويه هاي مورد مصرف نسبت به اجدادشان سازگاري زيادي كسب كرده اند.گستره وسيعي از مقالات مقالات علمي و تحقيقات به وسيله موش بدست آمده است.



Adult weight (g) Mal 20- 40
Female 18-40

Diploid number of chromosomes 40

Foodintake(bw/day) 15-100gr
Water intake (bw/day) 15-100 ml

Urine production (ml/day) 1-1.5

Lifespan (years) 1.5-2

Rectaltemperature 37-38

Blood volume 5-6% of body weight



شرايط محيطي نگهداري


Temperature (ºC) 20-24

Relative humidity (%) 50-70

Ventilation(chenges/hour) 10-15

Light / dark hours 14/10 or 12/12




ميزان مجاز تزريقات

Intravenous (I.V.) 0.2 ml

Intra-muscular (I.M.) 0.05 ml/site

Intra-peritoneal (I.P.) 2-3 ml

Sub-coetaneous (S.C.) 0.5 ml/site*

Oral 20 ml/kg

Intra-dermal (I.D.) 100 μl/site



آشنايي با حيوانات آزمايشگاهي


رات (Rattus norvegicus)


رات آزمايشگاهي واريته اي از رات است كه در نروژ اهلي شده است. خاستگاه آن محوطه اي از درياي مازندران تا شمال چين ميباشد در واقع norvegicus نام لاتين آن مي باشد.در حدود قرن 18 در تمام دنياي قديم منتشر شدو انتشار آن نسبت به رات سياه پرخاشگر(Rattus rattus) كمتر مي باشدورات سياه در يك وسعت قابل توجهي منتشر شده است ولي تا سال 1775 به آمريكاي شمالي راه پيدا نكرد و هنوز هم برخي مناطق در آمريكاي شمالي مدعي ميباشند كه فاقد رات مي باشند.
رات متعلق است به خانواده Muridae و راسته جوندگانRattus norvegicus داراي 42 كروموزوم مي باشد در صورتي كه رات سياه فقط 38 كروموزوم دارد.
در اوايل قرن 19 آغاز پرورش رات نروژي در اسارت بوده است چه براي تفنن و چه براي طعمه كه رات ها به عنوان طعمه در يك بازي ورزشي توسط سگهاي ترير كشته مي شدند اين ورزش تا زماني كه ممنوع شد ادامه داشت.
به نظر مي آيد كهRattus norvegicus اولين گونه از اي از پستان داران بوده كه به صورت سيستماتيك براي اهداف علمي رام شده است.اولين گزارش در مورد پرورش رات آزمايشگاهي براي تحقيقات حدود 1880 در آلمان بوده است . پس از آن رات آزمايشگاهي براي مطالعات neurological به يك آزمايشگاه در شيكاگو آمريكا برده شد. در سال 1907 تعدادي از آنها توسط Henry Donaldson به مؤسسه Wistar در فيلادلفيا برده شدو او به درستي به عنوان پدر رات هاي آلبينوي آزمايشگاهي مي باشد.
او شروع كرد به استاندارد كردن كلوني هاي پرورش. كه امروزه سويهWistar outbred در تمام دنيا استفاده ميشود اين به معناي ابتكار يك آمريكايي براي گسترش رات هاي آزمايشگاهي است و امروزه بيشتر سويه هاي رات كه در پژوهش از آن ها استفاده مي شود از ايالات متحده منشأ مي گيرند رات سياه به ندرت در تحقيقات Biomedical و رفتار شناسي استفاده مي شود و فقط براي موارد معدود در جمعيتهاي آزمايشگاهي نگهداري مي شوند.
بعد از موش آزمايشگاهي رات معمولآ بيشترين كاربرد رادارد و حدود 30%از كل تعداد پستان داران مورد مصرف براي اهداف علمي را تشكيل ميدهد. رات تقريباً براي تمام جنبه هاي آزمايشي و تحقيقاتي Biomedical و رفتار شناسي استفاده مي شود.در بسياري از تحقيقات ارزشمند در مورد مدلهاي جهش هاي ژنتيكي از رات استفاده مي شود در صورتي كه رات ها براي مطالعات ايمنو لوژيك به اندازه موش كاربرد ندارد.مخصوصاً در در رشته هاي Biomedical مثل سم شناسي و انگل شناسي .
رات حيوان انتخابي براي مطالعات تغذيه اي و همينطور در بسياري از موارد براي مطالعات رفتار شناسي مي باشد.رات ها نيز مانند موش شامل سويه هاي متنوعي مي باشد ولي بطور مشخص كمتر از سويه هاي موش است.معمول ترين نژادهاي outbred شامل دو نژاد Wistar & Sprague_Dawely مي باشدكه منشأ هر دو از آمريكا مي باشد وحدود 50 سال است كه در تمام دنيا منتشر شده اند و sub-lineهاي زيادي تشكيل داده اند كه هر ساب لايني جنبه هاي متفاوتي از انتخاب و تأثير محيطي و نمونه بر داري ژنتيكي را منعكس مي كند و ممكن است نا خالصي هايي را هم انتشار دهند.مگرآنكه حيواناتي كه از هر يك از outbred هاي موجود تهيه مي شود از همان sub-line باشد از اين رو اگر كمترين واريانس در ژنوتيپ در يك مطالعه خاص مهم باشد پيشنهاد مي شود از رات هاي inbred استفاده شود .
به هر حال تنوع ژنتيكي در سويه هاي inbred نيز موجود است و آن ها نيز داراي sub-lineدر ميان سويه ها مي باشد.بر خي از سويه هاي معمول inbred شامل LEW (Lewis) , F344(Fisher) , BN مي باشد.

مشخصات شرايط محيطي نگهداري


Adult weight (g) Male 450-520

Female 250-30

Diploid number of chromosomes 42

Food intakegr bw/day 10-100


Water intakebw/day 10-100 ml

Urine production ml/ day 10-15

Lifespan (years) 2-3

Rectal temperature (ºc) 36-40

Blood volume (ml/kg) 54-70


Temperature (ºC) 20-24

Relative humidity (%) 60

Ventilation(chenges/hour) 10-15

Light / dark hours 12/14or12/10


ميزان مجاز تزريقات


Intra-venous (I.V.) 1 ml

Intra-muscular(I.M.) 0.1 ml/site

Intra-peritoneal(I.P.) 5-10 ml

Sub-coetaneous(S.C.) 1-2 ml/site*

Oral 10 ml/kg ml/kg

Intra-dermal(I.D.) 100 μl/site